معرفی کتاب هری پاتر
مجموعه داستانهای هری پاتر به ۶۵ زبان دنیا ترجمه شدهاند. بدیهی است که اولین جلد از این مجموعه باتوجهبه طرفداران زیاد، به زبان فارسی هم ترجمه شده باشد.
کتاب هری پاتر ذهن چه کسانی را درگیر تخیل و داستانپردازی میکند؟
محور اصلی این کتاب هری پاتر است، پس اگر از کتابهای تخیلی و فانتزی لذت میبرید و علاقهمندید که ساعتها خود را در دنیایی تخیلی غرق کنید، این رمان جذاب را حتما به شما پیشنهاد میکنیم. همچنین جزئیات داستان هری پاتر در کتابهای مربوطه خیلی بیشتر از فیلمهای ساخته شده است پس اگر فیلمهای هری پاتر را تماشا کردهاید نگران نباشید چون میتوانید هیجان بیشتری را در این کتاب تجربه کنید.
در بخشی از کتاب هری پاتر میخوانیم؛
خانم دورسلی با دو فنجان چای وارد اتاق نشیمن شد. موقعیت مناسبی نبود ولی او ناچار بود همسرش را در جریان بگذارد.
با نگرانی گلویش را صاف کرد و گفت: پتونیاء عزیزم … راستی از خواهرت چه خبر؟ چنان که انتظار میرفت خانم دورسلی از این حرف جا خورد و برافروخته شد. بعد از چندین سال هر دو عادت کرده بودند وانمود کنند که او خواهری ندارد. خانم دورسلی گفت:
– هیچی. چهطور مگه؟
اخبار عجیبوغریب باعث شد یاد اون بیفتم … این جغدها … شهابسنگها … و این آدمای مسخرهای که امروز توی شهر بودن …
خانم دورسلی با عصبانیت گفت:
– خب که چی؟
_خب فکر کردم … گفتم شاید یه جورهایی با خانوادة خواهرت ربط داشته باشن. خانم دورسلی لبهایش را بر هم فشرد و جرعهای چای نوشید. آقای دورسلی نمیدانست میتواند شهامت به خرج دهد و به همسرش بگوید که نام پاترا نیز شنیده است یا خیر. سرانجام تصمیم گرفت از این موضوع حرفی به میان نیاورد و باحالتی
عادی گفت: راستی پسرشون … الان باید همسنوسال دادلی باشه، نه؟
خانم دورسلی با بدخلقی گفت: مثل این که هم سن دادلیه.
راستی اسمش چی بود؟ هوارد؟
اسمش هریه. از همین اسمهای مزخرفی که همه روی بچههاشون میگذارن.
آقای دورسلی قلبش در سینه فروریخت و گفت: آره آره راست میگی!
منبع : فیدیبو